۰۷آبان
می خواهم سر بردیوار توبه زنم و باصدای بلند فریاد زنم که آری ،من همان بنده ی گناهکار و عصیانگرم و بر صورت زنم و بگویم ،روسیاهی من حکایت ,حال نیست.می خواهم آنی چشم بر هم زنم و بسوزم در جهنمی که سوختن ،جرم است .سوختن بهتر از سوزاندن است ،در این خاکی که تو من را با محبت و عشق ات می سوزانی سخت تر از سوختن در آتش ابراهیم است. خدایا با آجر های گناهم دیواری از توبه برای خود ساخته ام که هر آن امکان ریزش وجود دارد واین خود هستی که باستاریت دیوار را می پوشانی و محکم نگه می داری .و رخ سیاه مرا در جوی زلال بهشتی ات می شویی و تنها دارایی من اشکی است که از قلبی بی صفا بر می خیزد که خود نشان شرمساری من است و تا کی شرمنده باید باشم در پیشگاه تو.............
۹۳/۰۸/۰۷