دعای یوسف (ع) برای نجات خود از چاه
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
هنگامی که برادران یوسف (ع)، آن حضرت به بیابان برده و به چاه افکندند، جبرئیل نزد یوسف (ع) آمد و گفت:
(ای پسرک! در اینجا چه می کنی؟)
یوسف: برادرانم مرا در چاه افکندند.
جبرئیل: آیا دوست داری از چاه خارج گردی؟
یوسف: این با خداوند بزرگ است، اگر خواست مرا خارج می کند!.
جبرئیل: خداوند به تو می فرماید، مرا با این دعا بخوان، تا تو را از چاه خارج سازم.
یوسف: آن دعا چیست؟
جبرئیل: آن دعا این است، بگو:
(اللهم انی اسلک بان لک الحمد، لا اله الا انت المنان، بدیع السماوات و الارض، ذوالجلال و الاکرام، ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تجعل لی مما انا فیه فرجا و مخرجا)
: (خدایا از درگاه تو درخواست می کنم، به اینکه حمد و سپاس مخصوص ذات پاک تو است، معبودی نیست جز وجود یکتای تو که بخشنده نعمتهای فراوان هستی، آفریننده آسمانها و زمین و صاحب مقام ارجمند و والا می باشی، (از تو می خواهم) بر محمد و آل او (ص) درود بفرستی و مرا در این محلی که قرار دارم خارج سازی و راه گشایشی برویم باز کنی).
امام صادق (ع) فرمود: یوسف (ع) این دعا را خواند و از چاه (توسط کاروانیان) خارج گردید (که داستانش در قرآن آمده - به مصر رفت و کم کم از گرفتاریها نجات یافت … ) (66)