تیک تیک ثانیه ها، تو شاهد گریه هایم باش
آب روان و جاری تو شاهد اشک هایم باش
دست لغزان و گناهکارم تو شاهد لغزیدنم مباش
چشم هایم از خواب بیدارشو دیگر راهی نیست
امیدی نیست ،بارانی نیست ،کاسه صبر لبریز است و دری باز نیست ،هوشی نیست و
گناهی هست ،توبه ای هست ،مهربان پروردگاری هست ،جهنمی است ،آتشی هست به گرمای عرق شرم گناهت ؛ و در آن دوردست که باشد که دستی از توگیرد،در آن دور دست نه آبی است و نه خورشیدی همه در سایه "او"هستیم و مرا چه زبانی باشد که ندارم قلبی و مرا چه سکوتی باشد که ندارم عقلی و مرا چه دعایی باشد که ندارم دوستی و مرا تو فقط هستی ومرا تو فقط درمان و مرا توفقط آرام و مرا تو فقط بخشیدن و مرا تو فقط راه نجات و مرا نه باسکوتت و نه پنهانت و مرا آشکارا تو را انتظار است مرا آشکار 'شب رحمت' خواهان است.
الهی العفو